(جز اول)
با نخستین گامی که انسان از وحشیگری به سوی تمدن بر می دارد، ایجاب می کند که بکثرت با لباس وحدت نمایان شود وافراد گوناگون بمنظور حصول اهداف ومصالح مشترکهء شان تعاون وهمکاری نمایند.
ودائرهء وحدت اجتماعی با هر فاصله وهمکاری نماید. ودایرهء وحدت اجتماعی با هر فاصله ومرحله یی از تمدن که انسان آنرا طی می کند، گسترش می یابد تا آنکه تعداد زیادی از نوع بشر را دربر می گیرد واین مجموعه از ابنای بشر که در این دایره گرد آمده اند بنام امت یا قومیت شناخته می شود، کلمات امت وقومیت اگر چه نظر به مفهوم اصطلاحی مخصوص خویش نو وتازه هست مگر چیزهائیکه این دو کلمه بر آنها اطلاق می شود بهمان اندازه قدیمی وکهنه است که تمدن انسان است زیرا ترکیب امت وقومیت در بابل، مصر، فارس، روم، یونان موجود بود، درست بگونه یی که امروزه در فرانسه وانگلستان وامریکا وجاپان وجود دارد.
لوازم قومیت یا نشنلزم وخصوصیات جدایی ناپذیر آن:
درین شکی نیست که نشنلزم در آغاز جز با عاطفهء ساده ومعصومانه یی ظاهر میشود، یعنی در ابتدای ظهورش، هدفی جز این ندارد که افراد طائفهء خاصی بمنظور تحقق منافع مشترک شان کار کنند وبرای حصول اغراض وخواسته های اجتماعی شان در صف امت شامل شوند.
ولی همینکه شعور نشنلزم در وجود ایشان زنده می گردد، آنوقت است که آنان دچار بلای تعصب می شوند وباگذشت ایام ومرور زمان ریشه های تعصب در اعماق وجود شان مستحکم می گردد واین بدانجهت که هرگاه ملتی در زمین بخواهد در رشته ییی از رشته های وحدت منسلک شود یا بعبارهء دیگر خود را در حوزهء قومیت ونشنلزم داخل سازد، چاره یی جز این ندارد که بین کسانی که در خارج این حوزه اند وآنهایی که در داخل آنند، فرق بگذارد وایشانرا به بیگانه وآشنا تقسیم نماید ودر نتیجه آشنا را در هر امر بر بیگانه ترجیح دهد واو را در مقابل بیگانه حمایت کند وهر زمانیکه بین آشنا وبیگانه در اغراض ومنافع تصادم بروز نماید، جانب آشنا رابگیرد ومنافع او را حفاظت کند وبر همین اساس وبا در نظرداشت همین معیار بین طرفین صلح یا جنگ واقع می شود ونشنلزم نقش فیصله کننده بین شان در جنگ یا صلح را دارد واین همان عصبیت یا حمیتی است که یکجا با نشنلزم (قومیت) پا بعرصهء وجود می گذارد واز لوازم جدایی ناپذیر آن بشمار می آید. ( ادامه دارد )